




در این سریال “زینب” پس از اینکه پول زیادی پیدا میکند، خانواده کوکسل را مورد هدف قرار میدهد. “اونور” پسر بزرگ این خانواده میباشد، “حمید” پدر خانواده و “شاهیکا” همسر دوم حمید، “نسلیهان” دختر بزرگ خانواده و “امید” دختر کوچک خانواده هستند. شاهیکا به دلیل اینکه همیشه میخواسته فرزندی پسر داشته باشد، نام دختر دومش را امید گذاشته است. امید شخصیتی است که علیرغم جاه طلبی های مادرش به دنبال رویاهایش میرود…
یو می ران یک وکیل تازه کار در یک موسسه حقوقی است؛ موسسه ای که بیشتر با صنعت فیلم و سرگرمی کار می کند. او به روابط عاشقانه علاقه ای ندارد و از کم آوردن جلوی مردها نیز متنفر است. از طرفی نام کانگ هو بازیگر محبوب در فیلم های رمانتیک است که به زنان بی اعتمادی عمیقی دارد. برخورد این دو آنها را وارد یک جنگ عاشقانه می کند…
«گو یو» یک دانش آموز دبیرستانی است که بسکتبال بازی می کند. دوستش «جون هی» نیز در همان مدرسه درس می خواند. «جون هی» همیشه بالاترین نمرات میگیرد اما از نظر بدنی ضعیف است. او از «گو یو» کلیه پیوندی گرفته و به همین دلیل برخی از خاطراتش را تجربه می کند! هر دوی آنها عاشق دانش آموز جدید «سو یون» می شوند…
کیم مین کیو جوان، خوشتیپ و سهامدار یه شرکت بزرگه. او بخاطر آلرژی که به آدما داره تا حالا نتونسته با کسی دوست بشه تا اینکه با کسی که وانمود میکنه یه رباته آشنا میشه…
کیم جونگ هو فردی بسیار باهوش است. او بخاطر فساد مالی پدرش مجبور میشود شغل دادستانی خود را رها کند. حالا او با اجاره آپارتمانی که دارد زندگی خود را میگذراند. دوست قدیمی او، کیم یو ری که مدت زیادی است رویش کراش دارد، یک وکیل است. کیم یو ری تصمیم میگیرد کارش را رها و “کافه حقوق” را در آپارتمان کیم جونگ هو افتتاح کند؛ کافه ای برای نوشیدن قهوه و گرفتن مشاوره های حقوقی…
آمانه فوجیمیا یه روز به یه دختر که توی بارون نشسته بود تنها چترشو قرض میده و خودش سرما می خوره و تنها خواسته اش اینه که بالاخره اون چترو پس بگیره. اما ماهیرو شینا، فرشته مدرسه آمانه و همسایه اون خیلی بیشتر ازینا بهش کمک می کنه. ماهیرو به جای اینکه تنها به برگردوندن چتر اکتفا کنه، اصرار داره که با کمک به آمانه برای خوب شدن سرما خوردگیش، محبتی که بهش شده رو جبران کنه. اما ماهیرو از جنگی که توی آپارتمان آمانه وجود داره بی خبره. تنها واژه ای که ماهیرو برای توصیف آشوب موجود “کریه و ناخوشایند” هست. اما علی رغم توصیف عاری از همدردیش، ماهیرو شروع به کمک کردن به آمانه ناامید می کنه. داستان “فرشته خونه بغلی منو خیلی لوس می کنه” داستان آمانه رو دنبال می کنه که ماهیرو با انجام وظایف و کارهای مختلف خونه بهش کمک می کنه – از تمیزکردن خونه گرفته تا پختن شام. آیا کاری هست که این فرشته نتونه انجام بده؟
آکانه کینوشیتا بعد از اینکه دوست دخترش با یه دختر دیگه ای که توی بازی باهاش آشنا شده خیانت میکنه، میفهمه که دوست پسرای گیمر هم به بدی پسرای آفلاین هستن. همینطور که داره عصبانیتش رو روی هیولاهای بازی خالی میکنه، با آکیتو یامادا آشنا میشه: همگروهی ای که موهای فرفری و ماسک نوه داره. یامادا آدم گوشه گیریه و اصلاً شبیه کسایی نیست که به سلیقه آکانه میخورن. ولی با اینکه تمام آمار گیمینگش مکس شدن، به نظر میاد که وقتی بحث قلب وسط باشه، هنوز بی تجربه ست و آکانه به خاطر متأثر میشه. همینطور که توی مسیرشون دوستای جدید پیدا میکنن، یعنی آکانه میتونه قلب یامادا رو به لرزه در بیاره؟
نوه گو جین فردی بسیار باهوش، پولدار، خوشتیپ و خودشیفته است. وقتی به او گفته می شود که به قتل خواهد رسید، خود را به فراموشی میزند! از طرف دیگر، منشی لی شین آ زنی سخت کوش، صادق و بسیار درون گراست. وقتی به او گفته می شود که زمان زیادی برای زندگی کردن ندارد، خود را نامزد رئیسش یعنی نوه گو جین جا میزند!
در اواخر دهه 90، یائه و هارومیچی پس از آشنایی، عاشق یکدیگر شدند. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، یائه به دانشگاهی در توکیو رفت، در حالی که هارومیچی به عنوان دانشجوی هوانوردی به نیروهای دفاع شخصی پیوست و به همین ترتیب از یکدیگر جدا شدند. اما اکنون پس از گذشت 20 سال از زمان آشناییشان، سرنوشت یک بار دیگر آنها را گرد هم می آورد و…
عنوان فیلم یا سریال مورد نظر خود را
جستجو کنید و یا از طریق فیلترهای موجود،
فیلم و سریال مورد علاقه خود را پیدا کنید.